متن
دکتر محمد حسین پناهی، استاد ممتاز جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی تهران است. وی از اساتیدممتاز این رشته در ایران و صاحب نظران در این وادی است. دکتر پناهی مدارج دانشگاهی را در دانشگاه ویسکانسین-مدیسون آمریکا طی کرده و در سال 1365 ، مدرک دکتری خود را با درجه عالیپ از این دانشگاه دریافت کرده است. وی پس از بازگشت به ایران در سال 1371 در دانشگاه علامه طباطبایی فعالیت علمی خود را شروع کرده و در سال 1381 نیز به درجه استادی ارتقاء پیدا کرده است. از این استاد ارجمند نه کتاب و بیست و یک مقاله منتشر شده که بسیاری از آنان، منابع دانشجویان این رشته می باشد. آنچه در ذیل ملاحظه می کنید، مشروح گفتگوی ما با ایشان است که از نظرتان می گذرد.

راجع به اهمیت علوم انسانی توضیح بفرمایید؟ اهمیت علوم انسانی به یک معنا به اهمیت بعد ذهنی، فکری، روانی و معنوی انسان مربوط می شود. هر چه این بعد از انسان بودن ما و نیازهای مربوط به آن بیشتر مورد نظر باشد علوم انسانی اهمیت بیشتری پیدا می کند،بنابراین ا گر ما علوم انسانی را به یک معنای دیگر علوم فرهنگی بنامیم، چون فرهنگ عامل اصلی رشد و کمال انسان تلقی می شود، پس علوم انسانی به طور عام کلمه، علومی هستند که با چگونگی رشد و کمال و پیشرفت انسان سروکار دارند. بنابراین به میزانی که این امور در زندگی انسان اهمیت دارد، به همان میزان علوم انسانی نیز اهمیت می یابد این بخش از علوم انسانی با روان و ذهن و فکر انسان و یا به عبارتی دیگر با نیازهای معنوی انسان سرو کار دارد. بخش دیگری از علوم انسانی وجود دارد که می توان به آن علوم اجتماعی گفتکه ما در ایران وقتی می گوییم علوم انسانی هر دو را با هم استفاده می کنیم. آنها هم به انواع مختل رفتارهای انسان از جمله رفتارهای اقتصادی، ا جتماعی، سیاسی و غیره توجه می کنند؛ هدف آنها فهمیدن علل و عوامل چنین رفتارهای مختلفی است که از انسان سر می زند و همه آنها در راستای بهبود زندگی انسان قرار دارند. ولی مجموعاً علوم انسانی، یا علوم انسانی و علوم اجتماعی با هم، برای ایجاد یک زندگی بهتر و در جهت رشد و کمال انسان هستند. به میزانی که این امور اهمیت پیدا می کند، علوم انسانی هم در جوامع اهمیت پیدا می کند.

اگر علوم رابه علوم انسانی، طبیعی، زیستی و فنی دسته بندی کنیم، علوم انسانی در چه جایگاهی قرار می گیرد؟ علوم طبیعی به مقولاتی که برای علوم انسانی اشاره کردم، نمی پردازند.علوم طبیعی بیشتر در جهت فهم محیط زندگی انسان و کنترل انسان بر محیطی که در آن زندگی می کند، می باشد. بخشی از علوم طبیعی مانند پزشکی و غیره که در مورد جسم انسان هستند نیز در جهت کنترل ویژگی های جسمانی انسان می باشند و چگونگی عملکرد اجزای مختلف بدن انسان را کنترل می کنند تا اگر دچار عملکرد نامناسب شدند بتوانند آنها را معالجه کنند. بنابراین علوم طبیعی در جهت کنترل انسان بر محیط بیرونی است، اما علوم انسانی در جهت فهم و کنترل رفتار عملی، ذهنی و فکری انسان است. پس یک مرز شناخته شده ای می توان میان این دو کشید، هر چند ارتباط متقابل میان شان وجود دارد؛ به این معنا که همه علوم به انسان بر می گردند و انسان آنها را می فهمد و تولید و منتشر می نماید پس تمامی علوم با محوریت انسان هستند. ولی علوم طبیعی بیشتر ارتباط انسان را با محیط عینی و فیزیکی برقرار می کند و علوم انسانی با رفتارها و ذهنیات و معنویات.

ضرورت پرداختن به علوم اجتماعی چیست؟ وضعیت فعلی این علوم در جامعه ما چگونه است؟

علوم اجتماعی در بین همه علوم از جایگاه خوبی برخوردارند که بعد از علوم طبیعی در دنیا به وجود آمده و رشد کردند.. مثلاً اگر پزشکی را در نظر بگیرید بسیار ریشة قدیمی دارد. علوم اجتماعی نیز در طبقه بندی علوم متعلق به دوران متأخر تر است. علوم اجتماعی به معنای علم بودن دو قرن بیشتر عمر ندارند از نیمه دوم قرن هجدهم و قرن نوزدهم و بیشتر هم در قرن بیستم؛ اما چون انسان بیشتر در حوزه هایی که به طور عمیق از اول زندگی در آن غوطه ور بوده و معمولاً توجه به این علوم در ابتدای زندگی اش کمتر است،

بنابراین بیشتر به محیط پرداخته تا به خودش. به همین علت در رد هبندی علوم بعد از علوم دیگر آمده و اهمیت گرفته است. اما هر چه زمان م یگذرد انسان بیشتر به اهمیت این علوم پی م یبرد. در کشورهای غربی علوم طبیعی در گذشته رشد بیشتری داشته و علوم انسانی در قرون اخیر رشد بیشتری داشته است. وقتی به ده ه های اخیر نیمة دوم قرن بیستم توجه می کنیم، می بینیم که علوم اجتماعی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. از آنجایی که انسا نها متوجه نیازهای روانی و معنوی خودشان م یشوند و ای ن نیازهاست که بیشتر برای انسان مطرح میشود، توجه به آ نها نیز بیشتر میشود. در جامعه ما نیز بخشی از آن مربوط به اهمیتی است که در بخش بین المللی به این علوم داده شده و بخش دیگر به خاطر این است که اینکه اساساً جامعه ایران یک جامعه مذهبی است و با ابعاد معنوی انسان بیشتر سروکار دارد و از طرفی انقلاب اسلامی که به یک معنا انقلابی بوده که اساس پفرهنگی و اهداف فرهنگی مهمی داشته، باعث شده در جامعه ما هم به خصوص در این دهه اخیر، علوم اجتماعی و علوم انسانی مورد توجه بیشتری قرار بگیرند و احساس شود که بسیاری از مسایل اجتماعی ما در حال حاضر ناشی از همین علوم است. در واقع در حوزه علوم طبیعی یا به عبارتی علوم سخت افزاری ما پیشرفت های خوبی داشته ایم و توان زیادی در آنها نشان داده شده است و معلوم شده آن علوم در حوزه ای هستند که با سرمایه گذاری و تلاش بیشتر می توان نیازهای انسانی را در آن مورد رفع کرد و از طرفی آن علوم، علومی هستند که دریافت آنها از دیگران آسان تر است. اما علوم انسانی این گونه نیستند؛ اولاً علوم انسانی به راحتی از جامعه ای به جامعه دیگر قابل تقلید نیستند. هر جامعه ای براساس بسترهای تمدنی خودش باید علوم انسانی اش را تولید کند تا برای پدیده های آن موضع مفید باشد و همچنین عدم کارآمدی علوم انسانی تقلیدی در جامعه ما روز به روز روشن تر می شود. همه این ها ما را متوجة این قضیه می کند که اگر می خواهیم جامعه و زندگی بهتری داشته باشیم، باید به علوم انسانی بیشترتوجه کنیم. مسایلی که در حال حاضر در جامعه مان با آنها روبرو هستیم بیشتر از منظرعلوم انسانی قابل حل و فصل و طرح و بررسی است و علوم طبیعی دیگر توان حل مسایل این حوزه را ندارد. مثل معضل ترافیک شهر تهران یا حوزه جرم و جرایم و مسایلی از این قبیل؛ این مسائل و سایرپ معضلات اجتماعی و انسانی، موضوع بررسی علوم انسانی هستند. این موضوعات هستند که باید وارد حوزه مطالعاتی این علوم شوند و آنها را بفهمند، تبیین کنند و راه حلی برایشان پیدا کنند. در این گونه مسائل علوم طبیعی و فنی و تجربی کمتر می توانند کمک کنند. نه به این معنا که اصلاً کاربردی ندارند ولی بیشترین بعد این مسایل به علوم انسانی بر می گردد و از منظر علوم انسانی و اجتماعی است که به عنوان علوم نرم افزاری قابل بحث و فهم و درک هستند.

اشاره داشتید به اینکه مسایل و موضوعاتی در علوم باید در نظر گرفته شود که نیازهای داخل را رفع کند. تعریف شما از علوم انسانی بومی چیست؟ علم انسانی بومی علمی است که محصول خود آن جامعه باشد. بنابراین علم انسانی بومی برای ایران آن علوم و روش هایی هستند که محصول فعالیت های علمی درون خود جامعه ما و براساس فرهنگ و باورهای ما بوده، براساس نیازهای موجود جامعه ما بوجود آمده اند و معطوف به حل مسایل زندگی خود ما هستند.
منبع: ensani.

دوشنبه 20 آبان 1398
بؤلوملر :